برند چیست؟

جمعه 18 بهمن 1398
22:27
موزیک

برندسازی یکی از مهمترین جنبه های تمام مشاغل است، فرقی نمی کند شغل مورد نظر کوچک باشد یا بزرگ، خرده فروشی باشد یا بازاریابی B2B.

یک استراتژی موثر برای شناساندن برند محصولات و خدمات در بازار رقابتی در اختیار شما قرار می دهد.

اما برندسازی دقیقا چه مفهمومی دارد؟ چگونه برندسازی می تواند روی یک کسب و کار کوچک تاثیرگذار باشد؟

برند چیست؟

به عبارت ساده می توانیم بگوییم که برند شما وعده ای است که شما به مشتری خود می دهید.

در واقع شما با معرفی برند خود به مشتری، به آنها می گویید که چه انتظاری باید از محصولات و خدمات شما داشته باشند.

برندسازی باعث می شود بین محصولات شما و سایر رقبا تمایز ایجاد شود.

برند نشان دهنده ی مشخصات و ویژگی های محصولات و خدماتی است که شما در اختیار مشتری قرار می دهید.

بطور کلی برند معرفی کاملی از شما و محصولات و خدماتتان را در بر دارد.

آیا شما کارآفرین خلاق در صنعت خود هستید؟

آیا در زمینه ی فعالیت خود با تجربه هستید؟

آیا در کسب و کار خود قابل اعتماد هستید؟

آیا محصولات و خدمات شما پر هزینه و با کیفیت بالا هستند یا کم هزینه و با ارزش بالا هستند؟

شما باید ویژگی های خود را انتخاب کنید، شما نمی توانید برای مردم همه چیز باشید، شما نمی توانید برای همه ی مردم باشید.

ویژگی های شما باید مبتنی بر مشتری های هدف شما باشد.

پایه و اساس برند شما، لوگو و آرم تجاری شماست.

وب سایت، بسته بندی مناسب، موارد تبلیغاتی دیگر همچون کارت ویزیت و ... که همه باید به گونه ای یکپارچه در کنار هم قرار بگیرند و معرف مارک و برند شما باشند.

استراتژی برندینگ:

استراتژی که برای برند خود در نظر می گیرید باید در بردارنده ی پیام های برند شما باشد.

مکانی را که برای تبلیغات در نظر می گیرید جزئی از استراتژی برند شما به حساب می آید.

کانال های توزیع نیز قسمتی از استراتژی برند شما می باشند.

بطور کلی هر آنچه بصورت سمعی و بصری با شما ارتباط برقرار می کند، قسمتی از استراتژی برند شما می باشد.

اگر در برندسازی بصورت استراتژیک پیش بروید، پس از گذشت مدتی منجر به ارزشی خاص در برند شما می شود.

بدین طریق ارزش افزوده ای به محصولات و خدمات شرکت وارد می گردد و این امکان را به شما می دهد تا هزینه بیشتری را بابت برند خود به محصولات یکسان و بدون داشتن مارک اختصاص دهید.

به عنوان مثال برندهای محبوب موادغذایی همچون کوکاکولا نسبت به سایر برندهای نوشیدنی و نوشابه قیمت بالاتری دارند زیرا برند آن شناخته شده است و مخاطب به راحتی با آن ارتباط برقرار می کند.

ارزش افزوده ی ذاتی برای ارزش سهام تجاری اکثرا به صورت کیفیت یا دلبستگی عاطفی نمایان می شود.

مثلا برند نایک سعی می کند بین محصولات خود، با ورزشکاران نامبروان و ستاره جهان ارتباط برقرار کند و از این طریق قصد دارد که حسی را در مشتری ایجاد کند که مشتری دلبستگی عاطفی را که دارد از طریق این ورزشکار به محصول مورد نظر انتقال دهد.

در واقع برای برند نایک تنها کیفیت و زیبایی و راحتی و سایر ویژگی های کفش مهم نیست که منجر به فروش کفش می شود.

برند را تعریف کنید:

تعریف کردن مارک و برند شما سفری جالب به کشف تجارت شما می باشد.

شاید انجام دادن این کار برای شما ناراحت کننده، مشکل و وقت گیر باشد اما حداقل وقت کوتاهی را بگذارید و به سوالات زیر پاسخ دهید.

هدف شرکت شما چیست؟

مزیت ها و خصوصیات محصولات و خدمات شما چیست؟

مشتریان در حال حاضر چه دیدگاهی در مورد شرکت شما دارند؟

بین شرکت خود و چه ویژگی هایی می خواهید ارتباط برقرار کنید؟

برای برندسازی وقت بگذارید، تحقیق و بررسی انجام دهید.

نیازها، خواسته های مشتری های فعلی و مشتری های آینده محصولات و خدمات خود را در نظر بگیرید.

بر تفکرات و اندیشه های خود بسنده نکنید و باید تفکرات مشتری را نیز در نظر بگیرید.

اعتماد کردن به تفکرات شما کافی نیست، نظر مشتری در اینجا اولویت دارد.

اگر با استراتژی برندسازی آشنایی ندارید و نمی دانید که چگونه باید به تعریف برند و نام تجاری خود بپردازید، از گروه های مشاوره که فعالیت می کنند بدین منظور کمک بگیرید.

روش معرفی برند:

وقتی برند (مارک) مورد خود را تعریف کردید، چگونه می خواهید آن را معرفی کنید؟

یک لوگوی مناسب طراحی کنید و آن را در همه جا قرار دهید.

پیام برند خود را بنویسید، پیام های کلیدی که می تواند منجر به ارتباط با برند شود را مشخص نمایید.

هر مشتری و هر کارمند باید از ویژگی ها و خصوصیات برند شما مطلع شود.

برندسازی را در تمام ابعاد شغل خود وارد کنید، به عنوان مثال اگر بر روی برندسازی مجله خبری ژولی پولی فعالیت می کنید، وقتی تماس های تلفنی را پاسخ می دهید باید بگویید ژولی پولی بفرمایید... یا در آدرس های ایمیل خود از برند مورد نظر استفاده نمایید.

برای شرکت خود صدایی ایجاد نمایید که نشان دهنده برند محصولات و خدمات شما باشد. اگر یادتان باشد چند سال پیش برای تبلیغ برند صاایران در تلویزیون صدایی پخش می شد و سپس می گفت صاایران هر روز بهتر از دیروز.

یک برچسب، جمله ای به یاد ماندنی، مختصر و مفید که شعار و جوهره ی نام تجاریتان است را مشخص نمایید.

https://t.me/s/mediac_ir

طبق استانداردهای بازاریابی که مشخص کرده اید، پیش بروید.

طرح رنگی، قرار دادن لوگو، احساس را در مجموع نشان دهید.

نیازی نیست بیش از حد احساسی و فانتزی برخورد کنید ولی سعی کنید سازگار باشید و بتوانید ارتباط موثری را با مخاطب برقرار کنید.

با برند و نام تجاری خود صداقت داشته باشید. اگر وعده ای را در تبلیغات و شعارهای برند خود بازگو می کنید ولی آن را عملی نکنید، مشتری را از دست خواهید داد.

بارها شده برندهای مطرح در بازه های زمانی مشخص وعده ی قرعه کشی می دهند، وقتی مردم بخاطر قرعه کشی خرید می کنند و موعد قرعه کشی فرا می رسد، خبری از قرعه کشی نمی شود و وعده های خود را فراموش می کنند!

محکم و مقاوم باشید. مهمترین نکته ای را که باید در اینجا خاطرنشان کنیم و در برگیرنده ی تمام موارد گفته شده است، ثابت قدم بودن است، اگر محکم و ثابت قدم نباشید تلاش های شما برای برندسازی با شکست روبرو خواهد شد.

https://t.me/mediac_ir


[ بازدید : 205 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

روبی بریج

پنجشنبه 17 بهمن 1398
20:26
موزیک

روبی بریج نخستین کودک آفریقایی آمریکایی بود که یک مدرسه ابتدایی عمومی همه سفید را در جنوب ادغام کرد. وی بعداً یک فعال حقوق مدنی شد.
پل های روبی کیست؟
روبی بریج شش ساله بود که اولین کودک آفریقایی آمریکایی شد که یک مدرسه ابتدایی سفید جنوبی را ادغام کرد. در 14 نوامبر 1960 ، وی به دلیل اوباش خشونت آمیز توسط مادر و مارشال های ایالات متحده به کلاس اسکورت شد. عمل شجاعانه بریج نقطه عطفی در جنبش حقوق مدنی بود و او داستان خود را با انجمن های آینده در انجمن های آموزشی به اشتراک گذاشت.

اوایل زندگی
روبی نل بریجز در 8 سپتامبر سال 1954 در تایلرتون ، می سی سی پی متولد شد. او پدر و مادربزرگ و مادربزرگ و مادربزرگ و مادربزرگش در می سی سی پی در مزرعه بزرگ شدند.

هنگامی که او چهار ساله بود ، والدینش Abon و Lucille Bridges به امید زندگی بهتر در یک شهر بزرگتر به نیواورلئان نقل مکان کردند.

پدرش به عنوان یک کارمند پمپ بنزین مشغول به کار شد و مادرش برای کمک به خانواده در حال رشد خود شغل شبانه گرفت. به زودی ، بریج های جوان دارای دو برادر کوچکتر و یک خواهر کوچکتر بودند.

تحصیلات
این واقعیت که Bridges در همان سال متولد شد که دیوان عالی کشور تصمیم خود را برای تصمیم گیری در مورد تفکیک مدارس از شورای آموزش و پرورش Brown and v. به تصویب رساند ، یک اتفاق قابل توجه در سفر اولیه وی به سمت فعالیت های مدنی است.

وقتی Bridges در مهدکودک بود ، او یکی از بسیاری از دانش آموزان آمریکایی آفریقایی تبار در نیواورلئان بود که برای شرکت در آزمون انتخاب کرد که تعیین می کند آیا می تواند در یک مدرسه سفید شرکت کند یا خیر.

گفته می شود که این آزمون به ویژه دشوار بوده است تا دانش آموزان در آن سخت گیر شوند. ایده این بود که اگر همه کودکان آمریکایی آفریقایی در این آزمون شکست بخورند ، ممکن است مدارس نیواورلئان بتوانند برای مدتی طولانی تر جدا شوند.

پل ها فقط از یک مدرسه سفید رنگ پنج بلوک زندگی می کردند ، اما او چند مایل دورتر از مهد کودک در یک مدرسه جداً همه سیاه و سفید حضور داشت.

پدر بریج نسبت به اینکه دخترش در امتحان حاضر شود ، بی اعتنا بود و معتقد بود که اگر او بگذرد و اجازه رفتن به مدرسه سفید را بگیرد ، دچار مشکل خواهد شد. با این حال ، مادرش لوسیل ، این مسئله را تحت فشار قرار داد و اعتقاد داشت كه Bridges می تواند در یك مدرسه سفید تحصیلات بهتری بدست آورد. سرانجام او توانست پدر بریجس را متقاعد كند كه اجازه دهد او را امتحان كند

در سال 1960 ، والدین بریج توسط مقامات NAACP مطلع شدند كه او یكی از تنها شش دانش آموز آمریکایی آفریقایی آفریقایی برای گذراندن این آزمون است. Bridge تنها دانش آموز آمریکایی آفریقایی تبار خواهد بود که در مدرسه ویلیام فرانتس ، در نزدیکی خانه خود ، و اولین کودک سیاه پوست که در یک مدرسه ابتدایی تمام سفید در جنوب شرکت کرد ، شرکت کرد.

عکس مدرسه Ruby Bridges
روبی پل ها و مارشال ها مدرسه ابتدایی ویلیام فرانتز ، نیواورلئان ، 1960. را ترک کردند. در حالی که اعتراضات جدایی طلبانه ادامه داشت ، او هم در مدرسه و هم از آنجا همراهی شد.

عکس: عکاس DOJ بی اعتبار (از طریق [1]) [دامنه عمومی] ، از طریق ویکی مدیا

جداسازی مدارس
وقتی روز اول مدرسه در ماه سپتامبر به گردش در آمد ، بریج هنوز در مدرسه قدیمی خود بود.

در طول تابستان و اوایل پاییز ، قانونگذاری ایالتی لوئیزیانا راه هایی برای مبارزه با دستور دادگاه فدرال و کند کردن روند ادغام پیدا کرده بود. پس از خاموش کردن تمام تاکتیک های متوقف ، مقننه مجبور به استقلال شد و مدارس مشخص شده باید در ماه نوامبر ادغام شوند.

قاضی دادگاه منطقه ای فدرال با ترس از وجود برخی اختلالات مدنی ، از دولت آمریكا خواست كه برای محافظت از كودكان ، مارشال های فدرال را به نیواورلئان ارسال كند.

صبح روز 14 نوامبر 1960 ، مارشال های فدرال Bridges و مادرش پنج بلوک را به مدرسه جدید خود سوار کردند. در حالی که در اتومبیل بود ، یکی از آقایان توضیح داد که هنگام ورود به مدرسه ، دو مارشال در جلوی پل ها قدم می زنند و دو نفر در پشت او هستند.

با ورود پل ها و مارشال های فدرال به مدرسه ، جمعیت زیادی از مردم در مقابل جیغ و پرتاب اشیاء جمع شدند. موانع برپا بود و پلیس در همه جا بود.

پل ها ، در بی گناهی خود ، ابتدا اعتقاد داشتند که مانند جشن Mardi Gras است. هنگامی که وی تحت حمایت از مارشال های فدرال وارد مدرسه شد ، بلافاصله به دفتر مدیر اسکورت شد و کل روز را در آنجا گذراند.

هرج و مرج در بیرون ، و این واقعیت که تقریباً همه والدین سفید پوست در مدرسه فرزندان خود را در خانه نگه داشته اند ، به معنای برگزاری کلاس ها در آن روز نبود.

در مدرسه ابتدایی دچار استراحت شد
در روز دوم او ، شرایط تقریباً مشابه روز اول نبود و برای مدتی به نظر می رسید که Bridges قادر به حضور در کلاس نخواهد بود.

فقط یک معلم ، باربارا هنری ، موافقت کرد که پل ها را آموزش دهد. او از بوستون و معلم جدید مدرسه بود. "خانم هنری" ، همانطور که بریجس حتی او را بزرگسالی می نامید ، او را با آغوش باز پذیرایی می کرد.

پل تنها دانش آموز کلاس هنری بود زیرا پدر و مادر می کشیدند یا تهدید می کردند که فرزندان خود را از کلاس Bridges بیرون می کشند و آنها را به مدارس دیگر می فرستند. برای یک سال کامل ، هنری و بریج در کنار یکدیگر در دو میز نشستند و دروس بریج کار کردند.

هنری عاشق و پشتیبان پل ها بود ، و نه تنها با تحصیلاتش بلکه به او نیز کمک کرد

[ بازدید : 210 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

متن اهنگ میثم ابراهیمی به نام معلومه کجایی

چهارشنبه 16 بهمن 1398
19:58
موزیک

متن اهنگ میثم ابراهیمی به نام معلومه کجایی


بی تو تک و تنهام چه سرده دستام معلومه کجایی
معلومه کجایی
بی تو من و دریا بی تو شب و سرما کجایی با کی الان
منم که تیره و تار و تنهام
فکرم باش یه ذره تو که فکرت یه سره زده به سر من
من و یادت و شب
فکر من باش یه ذره تو که فکرت یه سره زده به سر من
من و یادت و شب دیوونه کرد
خسته ام از فکرای بی سر و ته میزنم بی تو توی دل شهر
فرقی نداره که چی میشه تهش میخوام یه امشبو دیوونه شم
چرا نگاتو میدزدی ازم دنیارو واست میریزم بهم
گل بودی خشکیدی خیلی قشنگ بی سر و سامونه این دل تنگ
فکرم باش یه ذره تو که فکرت یه سره زده به سر من
من و یادت و شب
فکر من باش یه ذره تو که فکرت یه سره زده به سر من
من و یادت و شب دیوونه کرد


میثم ابراهیمی معلومه کجایی

مدیاک ››› میثم ابراهیمی

https://mediac.ir/%d8%a2%d9%87%d9%86%da%af-%d9%85%db%8c%d8%ab%d9%85-%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85%db%8c-%d9%85%d8%b9%d9%84%d9%88%d9%85%d9%87-%da%a9%d8%ac%d8%a7%db%8c%db%8c/


[ بازدید : 214 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

سوژورنر

سه شنبه 15 بهمن 1398
18:51
موزیک

Sojourner Truth و فعال حقوق زن ، بیشتر به خاطر سخنرانی خود در مورد نابرابری های نژادی ، "آیا من یک زن نیستم" شناخته شده است در کنوانسیون حقوق زنان اوهایو در سال 1851 تحویل داده شد.

چه کسی حقیقت Sojourner بود؟

سوژورنر حقیقت ، یک تبادلگر و فعال حقوق زنان آفریقایی آمریکایی بود که به خاطر سخنرانی خود در مورد نابرابری های نژادی "آیا من یک زن نیستم" ، معروف بود و در سال 1851 به طور هم زمان در کنوانسیون حقوق زنان اوهایو تحویل داده شد.


حقیقت به بردگی متولد شد ، اما در سال 1826 با دختر شیرخوار خود به آزادی گریخت. او زندگی خود را وقف آرمانگرایانه کرد و به استخدام نیروهای سیاه برای ارتش اتحادیه کمک کرد. اگرچه حقیقت کار خود را به عنوان یک جبهه گرا آغاز کرد ، اما علل اصلاحات گسترده و متنوع ، از جمله اصلاحات زندان ، حقوق مالکیت و حق رأی جهانی بود.


عکس حقیقت Sojourner

حقیقت Sojourner


عکس: کتابخانه کنگره


خانواده

مورخان تخمین می زنند كه حقیقت (متولد ایزابلا بامفری) احتمالاً در حدود سال 1797 در شهر سوارتكیل ، در شهر اولستر ، نیویورك به دنیا آمد. با این حال ، تاریخ تولد حقیقت ، مانند کودکانی که در بردگی متولد شده اند ، ثبت نشده است.


حقیقت یکی از همان 12 کودک بود که جیمز و الیزابت باومفری به دنیا آوردند. پدر وی ، جیمز بامفری ، برده ای بود که در غنا امروزی اسیر شد. مادرش الیزابت بامفری که به نام مائو مائو بت نیز شناخته می شود ، دختر بردگان اهل گینه بود.


اوایل زندگی به عنوان یک برده

خانواده Baumfree متعلق به سرهنگ هاردنبرگ بود و در املاک سرهنگ در Esopus نیویورک در 95 مایلی شمال شهر نیویورک سکونت داشتند. این منطقه زمانی تحت کنترل هلندها بود و هر دو باومفورس و هاردنباوها در زندگی روزمره خود به زبان هلندی صحبت می کردند.


پس از مرگ سرهنگ ، مالکیت باومفورس به پسرش ، چارلز منتقل شد. Baumfrees پس از مرگ چارلز هاردنبرگ در سال 1806 از هم جدا شد. حقیقت 9 ساله ، معروف به "خوشگل" در آن زمان ، با یک گله گوسفند به قیمت 100 دلار در حراج فروخته شد. صاحب جدید وی مردی به نام جان نیلی بود که حقیقت آن را خشن و خشن دانست.


طی دو سال بعد ، حقیقت دو بار بیشتر فروخته می شود ، سرانجام برای اقامت در املاک جان دومانت در وست پارک پارک نیویورک. در این سالها بود که حقیقت برای اولین بار انگلیسی یاد گرفت.


کارت کابینت حقیقت سوژورنر ، 1864. مجموعه موزه ملی تاریخ و فرهنگ آفریقای آمریکایی (NMHAAC) ، 2013.207.1.


عکس: حسن نیت ارائه دهنده مجموعه موزه ملی تاریخ و فرهنگ آفریقای آمریکایی


همسر و فرزندان حقیقت سوجورنر

در حدود سال 1815 ، حقیقت عاشق برده ای به نام رابرت از مزرعه همسایه شد. این دو نفر یک دختر به نام دایانا داشتند. صاحب رابرت این رابطه را منع كرد ، زیرا دایانا و هر كودك بعدی كه توسط اتحادیه تولید شود ، بیشتر از آنكه مالك خود باشد ، متعلق به جان دومانت است. رابرت و حقیقت هرگز یکدیگر را ندیدند.


در سال 1817 ، دومان حقيقت را وادار كرد تا با يك برادر بزرگتر به نام توماس ازدواج كند. ازدواج این زوج منجر به داشتن یک پسر به نام های پیتر و دو دختر به نام های الیزابت و سوفیا شد.


سالهای اولیه آزادی

ایالت نیویورک که در 1799 مذاکره برای لغو برده داری را آغاز کرده بود ، همه بردگان را در 4 ژوئیه 1827 رهایی بخشید. این تغییر به زودی برای حقیقت به نتیجه نرسید.


پس از آنكه جان دمانت در اواخر سال 1826 به قولي براي رهايي بخشيدن به حقيقت مجدداً قدم برد ، با دختر خردسال خود ، سوفيا فرار كرد. دختر و پسر دیگر او در پشت ماندند.


اندکی پس از فرار او ، حقیقت دریافت که پسرش پیتر که در آن زمان 5 ساله بود به طور غیرقانونی به مردی در آلاباما فروخته شده است. او موضوع را به دادگاه برد و سرانجام بازگشت پیتر از جنوب را تضمین کرد. این پرونده از اولین مواردی بود که یک زن سیاه پوست با موفقیت یک مرد سفید پوست را در دادگاه ایالات متحده به چالش کشید.


سالهای اولیه آزادی حقیقت با مشکلات و مشکلات بسیاری عجیب روبرو شد. حقیقت به مسیحیت گروید و در سال 1829 به همراه پسرش پیتر به شهر نیویورک رفت و در آنجا به عنوان خانه دار اشیاء مسیحی الیاس پیرسون کار کرد. وی سپس به خانه رابرت متیوز ، معروف به حضرت متیاس ، که برای او نیز به عنوان خانه دار کار می کرد ، حرکت کرد. متیس به عنوان یک مرد پیر و یک رهبر فرقه شهرت روزافزونی داشت.


اندکی پس از آنکه حقیقت خانوارها را تغییر داد ، الیاس پیرسون درگذشت. رابرت متیوز برای بهره‌مندی از ثروت شخصی خود به مسمومیت پیرسون متهم شد و فولگرها ، زوجی که عضو فرقه او بودند ، تلاش کردند تا حقیقت را در این جنایت دخیل کنند.


در صورت عدم وجود مدارک کافی ، متیوز تبرئه شد. از آنجا که او به موضوع مورد علاقه مطبوعات پنی تبدیل شده بود ، تصمیم گرفت به سمت غرب حرکت کند. در سال 1835 ، حقیقت یک دعوای تهمت علیه Folgers آورد و برنده شد.


پس از نجات موفقیت آمیز پسرش ، پیتر ، از برده داری در آلباما ، مادر و پسر تا سال 1839 در کنار یکدیگر ماندند. در آن زمان ، پیتر کار در کشتی صید نهنگ به نام منطقه نانوتکت را گرفت.


حقیقت بین سالهای 1840 و 1841 از پسرش سه نامه دریافت کرد. اما کشتی در سال 1842 به بندر بازگشت ، اما پیتر سوار هواپیما نبود. حقیقت هرگز از او نشنیده است.



فسخ و حقوق زنان

در اول ژوئن سال 1843 ایزابلا باومفر


[ بازدید : 208 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

بیوگرافی مارتین لوتر کینگ

سه شنبه 15 بهمن 1398
14:05
موزیک

مارتین لوتر کینگ جونیور دانشمند و وزیر بود که جنبش حقوق مدنی را رهبری می کرد. پس از ترور ، وی توسط مارتین لوتر کینگ جونیور روز به یادگار ماند.
مارتین لوتر کینگ جونیور کی بود؟
مارتین لوتر کینگ جونیور وزیر باپتیست و فعال حقوق مدنی بود که تأثیر لرزه ای بر روابط نژاد در ایالات متحده داشت و از اواسط دهه 1950 آغاز شد.

در میان کوشش های فراوان ، کینگ رئیس کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبی (SCLC) بود. وی از طریق فعالیت های فعالانه و سخنان الهام بخش خود ، نقش مهمی در پایان دادن به تفکیک قانونی شهروندان آفریقایی-آمریکایی در ایالات متحده و همچنین ایجاد قانون حقوق مدنی سال 1964 و قانون رأی دهی 1965 ایفا کرد.

کینگ برنده جایزه صلح نوبل در سال 1964 ، در میان چندین افتخار دیگر. وی همچنان به عنوان یکی از تأثیرگذارترین و الهام بخش ترین رهبران آفریقایی-آمریکایی تاریخ شناخته می شود.

اوایل زندگی
مارتین لوتر کینگ جونیور به عنوان مایکل کینگ جونیور در 15 ژانویه سال 1929 متولد شد ، فرزند میانی مایکل کینگ ارشد و آلبرتا ویلیامز کینگ بود.

خانواده های کینگ و ویلیامز ریشه در جورجیا روستایی داشتند. پدربزرگ مارتین جونیور ، A.D ویلیامز ، سالها وزیر روستایی بود و سپس در سال 1893 به آتلانتا نقل مکان کرد.

او كلیسای كوچك و مبارز باپتیست ابننصر با حدود 13 عضو را به دست گرفت و آن را به یك جماعت نیرومند تبدیل كرد. او با جنی سلست پارکز ازدواج کرد و آنها یک فرزند داشتند که زنده مانده ، آلبرتا.

مارتین سرور از خانواده ای از سهام داران در یک جامعه کشاورزی فقیر نشات گرفته است. وی در سال 1926 بعد از هشت سال مداخله با آلبرتا ازدواج کرد. افراد تازه متولد شده به خانه A.D. در آتلانتا نقل مکان کردند.

پس از درگذشت پدر پدری خود در سال 1931 ، مارتین سرخ به عنوان کشیش کلیسای باپتیست ابنزلر قدم گذاشت. وی نیز وزیر موفقی شد و نام او را به افتخار رهبر مذهبی پروتستان آلمان مارتین لوتر نامگذاری کرد. به موقع ، مایکل جونیور رهبری پدر خود را دنبال می کرد و خود این نام را به عهده می گرفت.

بیشتر بخوانید: مارتین لوتر کینگ جونیور و مارتین لوتر: موازی بین دو رهبر

کینگ یک خواهر بزرگتر به نام ویلی کریستین و یک برادر کوچکتر به نام آلفرد دانیل ویلیامز کینگ داشت. فرزندان پادشاه در یک محیط امن و دوست داشتنی بزرگ شدند. مارتین آقای بیشتر نظم و انضباط بود ، در حالی که نرمی همسرش به راحتی دست سخت پدر را متعادل می کرد.

اگرچه بدون شک آنها تلاش کردند ، والدین کینگ نمی توانند او را کاملاً از نژادپرستی محافظت کنند. مارتین سرخ نه تنها به این دلیل که نژاد وی متحمل شد ، با تعصبات نژادی جنگید ، بلکه به این دلیل که نژادپرستی و جدایی را آزار خدا می دانست. او به شدت از هرگونه برتری طبقاتی در فرزندان خود دلسرد و تأثیر ماندگار بر مارتین جونیور گذاشت.

کینگ که در آتلانتا ، جورجیا بزرگ شد ، در پنج سالگی وارد مدرسه دولتی شد. در ماه مه 1936 وی غسل تعمید گرفت ، اما این واقعه تأثیر کمی بر او گذاشت.

در ماه مه سال 1941 ، کینگ 12 ساله بود که مادربزرگش ، جنی ، بر اثر حمله قلبی درگذشت. این رویداد برای کینگ دردناک بود ، بیشتر از آنجا که او هنگام مرگ یک رژه بر خلاف میل والدینش تماشا می کرد. با ناراحتی از این خبر ، پادشاه جوان از یک پنجره طبقه دوم در خانه خانواده پرش کرد و گفته می شد اقدام به خودکشی کرده است.

کینگ در دبیرستان بوکر تی. واشنگتن شرکت کرد ، جایی که گفته می شود او یک دانش آموز پیشرو است. او هر دو کلاس نهم و یازدهم را کنار زد و در سال 1944 وارد 15 سالگی در کالج مورهاوس در آتلانتا شد. او به خصوص با همکلاسی های زن خود دانش آموز محبوب بود ، اما یک دانش آموز بی انگیزه بود که دو سال اول خود را شنا کرد.

اگرچه خانواده وی عمیقاً درگیر کلیسا و عبادت بودند ، اما کینگ به طور کلی دین را زیر سؤال برد و از نمایش بیش از حد عاطفی عبادت مذهبی احساس ناراحتی کرد. این ناراحتی در بیشتر دوران نوجوانی وی ادامه یافت ، در ابتدا وی را به این نتیجه رساند که تصمیم بگیرد که وارد وزارت شود ، خیلی به دلهره پدرش است.

اما در سال جوانی خود ، كینگ كلاس كتاب مقدس گرفت ، ایمان خود را تجدید كرد و شروع به پیش بینی مشاغل در وزارتخانه كرد. او در پاییز سال ارشد خود ، تصمیم خود را به پدرش گفت.

عکس: زندگی فوق العاده مارتین لوتر کینگ جونیور
16
آلبوم عکس
16 تصویر
آموزش و پرورش و رشد معنوی
در سال 1948 ، کینگ مدرک جامعه شناسی را از کالج مورهاوس کسب کرد و در مدرسه علمیه لیبرال کروز در چستر ، پنسیلوانیا شرکت کرد. او در تمام تحصیلات رونق گرفت و در سال 1951 با درجه اعتبارسنجی کلاس خود بود و رئیس جمهور دانشجویی را برگزید. وی همچنین برای تحصیلات تکمیلی بورس تحصیلی نیز به دست آورد.

اما کینگ همچنین در مقابل تأثیر محافظه کارانه پدرش با نوشیدن آبجو و بازی در استخر در هنگام دانشگاه شورش کرد. او با یک زن سفید پوست درگیر شد و قبل از اینکه بتواند این ماجرا را قطع کند ، دوران سختی را پشت سر گذاشت.

در طی سال گذشته در حوزه علمیه ، کینگ تحت هدایت رئیس بنیاد کالج مورهاوس بنیامین ام میس قرار گرفت که بر رشد معنوی کینگ تأثیر گذاشت. میس یک مدافع صریح برای برابری نژادی بود و کینگ را تشویق کرد که مسیحیت را به عنوان یک نیروی بالقوه برای تحولات اجتماعی ببیند. کینگ پس از پذیرش در چندین دانشکده برای تحصیل در دوره دکترا ، ثبت نام کرد

[ بازدید : 196 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

روزا پارکس

دوشنبه 14 بهمن 1398
13:00
موزیک

روزا پاركس یك فعال حقوق مدنی بود كه از تسلیم صندلی خود به مسافر سفید در اتوبوس جداگانه در مونتگومری آلاباما امتناع ورزید. سرپیچی او باعث شد که مونتگومری اتوبوس بایکوت شود. موفقیت این کشور تلاش های سراسر کشور را برای پایان دادن به تفکیک نژادی در تأسیسات عمومی آغاز کرد.
پارک رزا کی بود؟
روزا پاركس رهبر حقوق مدنی بود كه امتناع از دادن صندلی خود به مسافر سفید در اتوبوس جداگانه منجر به مونتگومری اتوبوس بایكوت شد. شجاعت او منجر به تلاش های سراسر کشور برای پایان دادن به جدایی نژادی شد. به پارک ملی جوایز مارتین لوتر کینگ جونیور توسط انجمن ملی پیشرفت مردم رنگی ، مدال ریاست جمهوری آزادی و مدال طلای کنگره اهدا شد.

اوایل زندگی و خانواده
پارك در روز 4 فوریه 1913 در توسكی ، آلباما ، روزا لوئیز مك كولی متولد شد. پدر و مادرش ، جیمز و لئونا مک کولی ، وقتی دو پارک بودند ، از هم جدا شدند. مادر پاركز خانواده را به پین ​​تراز ، آلباما منتقل كرد تا با والدین خود ، رز و سیلوستر ادواردز زندگی كنند. هر دو پدربزرگ و مادربزرگ پارک برده های سابق و حامیان قدرتمند برابری نژادی بودند. خانواده در مزرعه ادواردز زندگی می کردند ، جایی که پارکز دوران جوانی خود را می گذراند.

کودکی پاركس تجربیات اولیه خود را با تبعیض نژادی و فعالیت برای برابری نژادی به ارمغان آورد. در یک تجربه ، پدر بزرگ پاركس با اسلحه جلوی خانه آنها ایستاد ، در حالی كه اعضای Ku Klux Klan در خیابان راهپیمایی می كردند.


تحصیلات
در طول آموزش پاركس ، او در مدارس جداگانه شركت كرد. با آموختن خواندن توسط مادرش در سنین جوانی ، پاركس در یك مدرسه جداگانه و یك اتاق در پین سطح آلاباما ، كه در اغلب اوقات فاقد وسایل كافی مدرسه مانند میز بود ، حضور یافت. دانش آموزان آمریکایی آفریقایی آفریقایی مجبور شدند تا از طریق مدرسه خانه کلاس ششم قدم بزنند ، در حالی که شهر Pine Level حمل و نقل اتوبوس و همچنین یک ساختمان جدید مدرسه برای دانش آموزان سفیدپوست را فراهم می کرد.

از ابتدای سن 11 سالگی ، پارک ها در مدرسه علمی دخترانه شهر در مونتگومری شرکت کردند. در سال 1929 ، در حالی که در کلاس یازدهم بود و در یک مدرسه آزمایشگاهی برای آموزش متوسطه به رهبری کالج معلمان ایالت آلاباما برای نگروس شرکت می کرد ، پارکز مدرسه را ترک کرد تا هم مادربزرگ بیمار و هم مادرش در سطح کاج حضور پیدا کنند.

پاركس به تحصیلاتش برنگشت. در عوض ، او در کارخانه پیراهن در مونتگومری شغل گرفت. وی پس از ازدواج در سال 1932 ، درجه دبیرستان خود را در سال 1933 با حمایت همسرش به دست آورد.

ازدواج
در سال 1932 ، در سن 19 سالگی ، پاركس با ریموند پاركس ، آرایشگر و عضو فعال NAACP ازدواج كرد و با وی ازدواج كرد.

پس از پایان دوره دبیرستان با حمایت ریموند ، پارک با پیوستن به فصل مونتگومری NAACP در سال 1943 به طور فعال درگیر مسائل حقوق مدنی شد و به عنوان رهبر جوانان این فصل و همچنین دبیركل رئیس NAACP E.D. نیکسون - پستی که او تا سال 1957 برگزار کرد. این زوج هیچگاه فرزندی نداشتند.

زندگی روزا پارک در عکس ها
13
آلبوم عکس
13 تصویر
دستگیری
در تاریخ 1 دسامبر سال 1955 ، پاركس به دلیل امتناع از دستورالعمل های راننده اتوبوس برای واگذاری صندلی خود به مسافر سفیدپوست ، دستگیر شد. بعداً یادآوری كرد كه امتناع او به دلیل خستگی جسمی نیست ، بلكه از تسلیم شدن خسته شده است.

پس از یک روز کار طولانی در یک فروشگاه مونتگومری ، جایی که او به عنوان خیاطی کار می کرد ، پارکز سوار اتوبوس خیابان کلیولند برای خانه شد. او در اولین ردیف هایی که برای مسافران "رنگی" تعیین شده بود ، در یک کرسی جای گرفت.

قانون شهر مونتگومری مستلزم تفکیک کلیه وسایل حمل و نقل عمومی بود و رانندگان اتوبوس می توانستند "اختیارات یک افسر پلیس این شهر را در حالی که مسئولیت واقعی هر اتوبوس را به منظور انجام مقررات" از عهده دارند. هنگام کار با اتوبوس ، رانندگان موظف بودند با اختصاص صندلی ، مکانهای جداگانه اما مساوی را برای مسافران سفیدپوست و سیاه فراهم کنند.

این کار با یک خط تقریباً در وسط اتوبوس انجام شده است که مسافران سفید را در قسمت جلوی اتوبوس و مسافران آمریکایی آفریقایی در پشت جدا کرده است. هنگامی که یک مسافر آمریکایی آفریقایی آفریقایی سوار اتوبوس شد ، آنها مجبور شدند در جلوی سوار شوند تا کرایه خود را بپردازند و بعد از آن سوار شوند و دوباره سوار اتوبوس در پشت درب شوند.

از آنجا که اتوبوس پارکینگ در مسیر خود ادامه می داد ، شروع به پر کردن مسافرهای سفید رنگ کرد. سرانجام اتوبوس پر بود و راننده متوجه شد که چندین مسافر سفید پوست در راهرو ایستاده اند. راننده اتوبوس اتوبوس را متوقف کرد و نشانه جداکننده دو بخش را به پشت یک ردیف منتقل کرد و از چهار مسافر سیاه خواست تا از کرسی های خود کنار بگذارند.

دستورالعمل اتوبوس در سطح شهر به طور خاص به رانندگان اجازه نداد كه از مسافر بخواهند از هر كس فارغ از رنگ ، صندلي را واگذار كند. با این حال ، رانندگان اتوبوس مونتگومری عادت کرده بودند که علامت عقب نشینی را که مسافران سیاه و سفید را از هم جدا می کند به عقب برگردانند و در صورت لزوم ، از مسافران سیاه بخواهند که جای خود را به مسافران سفید واگذار کنند. در صورت اعتراض مسافر سیاه ، راننده اتوبوس صلاحیت رد خدمات را داشت و می توانست با پلیس تماس بگیرد تا آنها را حذف کند.

سه نفر دیگر از مسافران سیاهپوست در اتوبوس با راننده مطابقت داشتند ، اما پاركس امتناع كرد و به حالت نشسته ماند. راننده خواست: "چرا ایستاده نیستی؟" که P

[ بازدید : 236 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

هریت تومن

يکشنبه 13 بهمن 1398
19:44
موزیک

هریت تومن از برده داری فرار کرد تا به یک برده بردار پیشرو تبدیل شود. او صدها نفر از بردگان را در مسیر راه آهن زیرزمینی به آزادی سوق داد.

هریت تومن کی بود؟

هریت تومن که در اثر برده داری در مریلند متولد شد ، در سال 1849 به آزادی در شمال گریخت تا به معروف ترین "هادی" در راه آهن زیرزمینی تبدیل شود. تومن زندگی خود را در معرض خطر قرار داد تا صدها نفر از اعضای خانواده و سایر بردگان از سیستم مزارع را به سمت آزادی در این شبکه مخفی پیچیده خانه های امن سوق دهد. تومانی که پیش از جنگ داخلی آمریكا ، یك جنبش پیشگام بود ، در دوران جنگ نیز به ارتش اتحادیه كمك كرد و در بین سایر نقشها به عنوان جاسوسی كار كرد.


پس از پایان جنگ داخلی ، تومان زندگی خود را وقف کمک به برده های فقیر فقیر و سالخوردگان کرد. به افتخار زندگی و تقاضای مردمی ، در سال 2016 ، وزارت خزانه داری آمریكا اعلام كرد كه توبمن جایگزین آندرو جكسون در مركز لایحه جدید 20 دلار خواهد شد.


اوایل زندگی و خانواده

تاریخ تولد توبمن ناشناخته است ، اگرچه احتمالاً بین سالهای 1820 تا 1825 اتفاق افتاده است. مادر او ، هریت "ریت" گرین ، متعلق به مری پاتیسون برودس بود. پدرش بن راس که متعلق به آنتونی تامپسون بود (تامپسون و برادس در نهایت ازدواج کردند).


توبمن که در ابتدا با نام Araminta Harriet Ross نامگذاری شد ، توسط والدینش لقب مینیت را گرفت. آرامینتا در زمان ازدواج نام خود را به هریت تغییر داد ، احتمالاً برای احترام به مادرش.


زندگی اولیه تومن پر از سختی بود. پسر مری برودس ، ادوارد ، سه خواهر توبمن را در مزارع دوردست فروخت و خانواده را جدا کرد. وقتی یک بازرگان از جورجیا در مورد خرید پسر کوچکترین ریت ، موسی ، به برودس نزدیک شد ، ریت با موفقیت در برابر شکستگی بیشتر خانواده خود مقاومت کرد و نمونه ای قدرتمند برای دختر خردسال خود قرار داد.


خشونت بدنی بخشی از زندگی روزمره برای تومان و خانواده او بود. خشونت هایی که او در اوایل زندگی متحمل شد ، باعث صدمات جسمی دائمی شد. توبمن بعداً روز خاصی را بازگو كرد كه پنج بار قبل از صبحانه شلاق خورد. او زخم ها را برای بقیه عمر خود حمل کرد.


شدیدترین آسیب دیدگی در زمان نوجوانی رخ داد. او برای تهیه لوازم مورد نیاز به یک فروشگاه کالاهای خشک فرستاده و با یک برده روبرو شد که بدون مجوز مزارع را ترک کرده بود. سرپرست این مرد خواستار شد تاوبمن به مهار فراری کمک کند. هنگامی که توبمان امتناع کرد ، ناظر وزنی دو پوندی را به او وارد کرد که به سر او اصابت کرد. توبمن تا آخر عمر تحمل تشنج ، سردردهای شدید و قسمتهای مخدر را نشان داد. او همچنین حالات شدید رویایی را تجربه کرد ، که او را به عنوان تجربیات مذهبی طبقه بندی کرد.


خط آزادی و برده داری برای تومن و خانواده اش مضر بود. پدر توبمن ، بن ، در سن 45 سالگی ، طبق مقرر در وصیت نامه صاحب قبلی ، از بردگی رهایی یافت. با این وجود ، بن گزینه های کمی داشت اما همچنان به عنوان برآورد کننده الوار و پیشکسوت برای صاحبان سابق خود به کار خود ادامه داد.


اگرچه مقررات مشابهی در مورد ریت و فرزندانش اعمال می شد ، اما افراد صاحب خانواده تصمیم به آزادی آنها نمی گرفتند. با وجود وضعیت آزاد ، بن قدرت کمی برای به چالش کشیدن تصمیم خود داشت.


همسران و کودکان

در سال 1844 ، هریت با یک مرد سیاه پوست آزاد به نام جان تومان ازدواج کرد. در آن زمان ، نیمی از مردم آمریکای جنوبی آفریقا در ساحل شرقی مریلند آزاد بودند و برای خانواده ای غیر عادی که شامل افراد آزاد و بردگی شده بود ، غیر عادی نبود.


در مورد جان یا ازدواج او با هریت اطلاعات کمی وجود دارد ، از جمله اینکه آیا و چه مدت آنها در کنار هم زندگی کرده اند. هر فرزندی که احتمالاً آنها را تحت عنوان بردگی به حساب می آوردند ، از آنجا که وضعیت مادر بر فرزندانش دیکته می کرد. جان از ساخت سفر خود در راه آهن زیرزمینی با هریت خودداری کرد و ترجیح داد با همسر جدیدی در مریلند بماند.


در سال 1869 ، تومان با یک جانباز جنگ داخلی به نام نلسون دیویس ازدواج کرد. در سال 1874 ، این زوج دختر بچه ای به نام گرتی را به فرزند خود پذیرفتند.


راه آهن زیرزمینی

بین 1850 و 1860 ، توبمن به دنبال شبکه شناخته شده به عنوان راه آهن زیرزمینی 19 سفر از جنوب به شمال انجام داد. وی بیش از 300 نفر ، از جمله والدین و خواهران و برادران خود را از بردگی گرفته تا آزادی راهنمایی کرد و لقب "موسی" را برای رهبری خود به دست آورد.


Tubman برای اولین بار در سال 1849 با راه آهن زیرزمینی روبرو شد و از آن برای رهایی از برده داری در سال 1849 استفاده کرد. به دنبال یک بیماری و مرگ صاحبش ، تومان تصمیم گرفت تا از بردگی در مریلند برای فیلادلفیا فرار کند. او می ترسید که خانواده وی بیشتر جدا شود و نگران سرنوشت خود به عنوان یک برده بیمارگونه با ارزش اقتصادی پایین بود.


دو برادرش بن و هری او را در 17 سپتامبر 1849 همراهی كردند. با این وجود پس از انتشار اخطاریه در دموکرات کمبریج که مبلغ 300 دلار پاداش برای بازگشت آرامینتا ارائه می داد ، هری و بن فکر دیگری داشتند و به مزارع بازگشتند. تومن برنامه ای برای ماندن در اسارت نداشت. او با دیدن خانه های برادران خود با خیال راحت در خانه ، او به زودی تنهایی را برای پنسیلوانیا پیاده کرد.


با استفاده از راه آهن زیرزمینی ، تومن تقریباً 90 مایل به فیلادلفیا رفت. او از من عبور کرد


[ بازدید : 190 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

پرنسس دایانا

پنجشنبه 10 بهمن 1398
18:06
موزیک

پرنسس دایانا هنگام ازدواج با پرنس چارلز ، پرنسس ولز بود. وی یکی از پرستشگرترین اعضای خانواده سلطنتی انگلیس ، در یک تصادف در سال 1997 درگذشت.
چه کسی شاهزاده دایانا بود؟
شاهزاده دایانا پس از اینکه پدرش عنوان ارل اسپنسر را در سال 1975 به ارث برد ، لیدی دیانا اسپنسر شد. وی در 29 ژوئیه 1981 با وارث تاج و تخت انگلیس ، پرنس چارلز ازدواج کرد. آنها دو پسر داشتند و بعداً در سال 1996 طلاق گرفتند. دیانا در اوت درگذشت. 31 ، 1997 ، در اثر جراحات وارده در سانحه رانندگی در پاریس. وی به دلیل محبوبیت گسترده و تلاشهای بشردوستانه جهانی به عنوان "شاهزاده مردم" به یاد می آید.

والدین و خواهران و پرنسس دایانا
دایانا دختر ادوارد جان اسپنسر ، ویسکانت آلتورپ ، و فرانسیس روت بورک روشه ، ویسکانتس آلتورپ (که بعداً به عنوان شریف کیدس معروف به شریف کریس شناخته می شد) بود. والدین وی در زمان جوانی طلاق گرفتند و پدرش حضانت فرزندان را به دست آورد.

دیانا دو خواهر بزرگتر داشت ، لیدی جین فوبلز و لیدی سارا مک کورکودیل و یک برادر بزرگتر ، چارلز اسپنسر ، نهمین ارل اسپنسر.


اوایل زندگی
پادشاه بریتانیایی ، دایانا اسپنسر در اول ژوئیه سال 1961 ، در نزدیکی Sandringham ، انگلیس به دنیا آمد.

به دنبال تحصیلات ابتدایی در خانه ، دایانا در مدرسه ریدلزورث هال و سپس مدرسه وست هیت حضور یافت. اگرچه او در هنگام بزرگ شدن به خاطر کمروییش مشهور بود ، اما علاقه به موسیقی و رقصیدن نشان داد. وی پس از اینکه پدرش عنوان ارل اسپنسر را در سال 1975 به ارث برد ، لیدی دیانا اسپنسر شد.

دایانا از بچه ها علاقه وافری داشت. پس از اتمام تحصیلات در مدرسه در مؤسسه Alpin Videmanette در سوئیس ، به لندن نقل مکان کرد. او شروع به کار با کودکان کرد و سرانجام دستیار در مهد کودک یانگ انگلستان شد.


احترام شاهزاده چارلز و پرنسس دیانا
در سال 1977 ، دایانا ملاقات با پرنس چارلز ، وارث تاج و تخت انگلیس را که 13 سال از ارشد او بود ، آغاز کرد. این زن و شوهر برای اولین بار در زمانی که دایانا کودک بود ملاقات کردند و طبق گزارش ها با خواهر و برادرهای جوان چارلز ، پرنس اندرو و پرنس ادوارد بازی می کردند ، در حالی که خانواده وی پارک خانه را اجاره کردند. ، املاک متعلق به ملکه الیزابت دوم.

چارلز معمولاً مورد توجه رسانه ها قرار گرفت و دوست داشتن او با دایانا نیز از این قاعده مستثنی نبود. مطبوعات و عموم مردم شیفته این زن و شوهر به ظاهر عجیب و غریب بودند - شاهزاده محفوظ ، باغ دوست و زن جوان خجالتی با علاقه به مد و فرهنگ عامه.

کارتهای FACT DIANA PRINCESS BIOGRAPHY را بارگیری کنید

حلقه نامزدی پرنسس دایانا
در 6 فوریه 1981 ، شاهزاده چارلز با یک حلقه طلای سفید 18 عیار در بالای دیافراگم با یک یاقوت کبود سیلون بیضی 12 قیراطی احاطه شده با 14 الماس یک نفره به دیانا پیشنهاد داد. این ساخته شده توسط جواهرات تاج گارارد ساخته شده است و بنا بر گزارش ها از یک قلاده سینه ساخته شده در سال 1840 برای پرنس آلبرت به عنوان یک هدیه عروسی برای ملکه ویکتوریا ساخته شده است. طبق گفته ها این حلقه در آن زمان چارلز 28000 پوند (در حدود 35000 دلار) هزینه داشته است.

پس از مرگ دیانا ، پسرش پرنس ویلیام با حلقه به کیت میدلتون ، دوشس کمبریج پیشنهاد کرد.


عروسی پرنسس دیانا با پرنس چارلز
دیانا اسپنسر وقتی در 29 ژوئیه 1981 با چارلز ازدواج کرد ، دایانا ، پرنسس ولز شد. عروسی آنها در کلیسای جامع سنت پاول با حضور 2،650 مهمان برگزار شد. این زوج به طور جداگانه وارد شدند و با اتومبیل سواری با خیابان های لندن به یکدیگر عزیمت کردند.

دایانا یک لباس عروسی تافتا ، ساخته شده با توری ابریشمی و عتیقه و 10،000 مروارید پوشید ، که توسط تیم طراحی زن و شوهر دیوید و الیزابت امانوئل ساخته شده است. او یک تیارای خانواده Spencer در قرن 18 را با حجاب 25 پا اهدا کرد. گروه موسیقی او به سختی در کالسکه جای می گرفت و دایانا 3 و نیم دقیقه طول می کشد تا از راهرو پایین بیاید.

مراسم عروسی سلطنتی در سراسر جهان از تلویزیون پخش شد؛ نزدیک به یک میلیارد نفر از 74 کشور جهان برای دیدن آنچه بسیاری از آنها عروسی قرن می دانستند ، تنظیم شدند.

پسران پرنسس دایانا
دایانا و چارلز دو پسر با هم داشتند: شاهزاده ویلیام آرتور فیلیپ لوئیس ، متولد 21 ژوئن 1982 ، و شاهزاده هنری چارلز آلبرت دیوید - معروف به "شاهزاده هری" - در 15 سپتامبر 1984.


طلاق از شاهزاده چارلز
جدایی دیانا از چارلز در دسامبر سال 1992 توسط جان ماژور نخست وزیر انگلیس اعلام شد ، وی بیانیه ای از خانواده سلطنتی را به مجلس عوام خواند. طلاق آنها در آگوست 1996 نهایی شد.

این زوج با گذشت سالها از بین رفتند و دایانا با افسردگی و لجبازی مبارزه کرد. در جریان اتحادیه آنها ، گزارش هایی مبنی بر کفر از طرفین وجود داشت. مطابق کتاب "دیانا کرونیکس" ، کتاب تینا براون ، دیانا برای حسنات خان ، جراح قلب پاکستانی که در سال 1995 با وی ملاقات کرده بود ، روی پاشنه پا افتاده بود.

ملکه الیزابت دوم از دایانا و چارلز خواست که به طور رسمی ازدواج خود را پایان دهند. دایانا عنوان "پرنسس ولز" و آپارتمان های خود را در کاخ کنزینگتون حفظ کرد ، اما او موافقت کرد که عنوان "عالی سلطنتی وی" و هرگونه ادعایی برای تاج و تخت انگلیس را واگذار کند.

پس از عروسی افسانه این زن و شوهر ، دایانا احساس ناراحتی از وظایف سلطنتی خود و پوشش شدید رسانه ای تقریباً در همه جنبه های زندگی خود داشت. او شروع به توسعه و پیگیری علایق خود کرد. او به عنوان یک ضرب المثل قوی خدمت کرده است

[ بازدید : 217 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

متن اهنگ میثم ابراهیمی جان جان

دوشنبه 7 بهمن 1398
20:48
موزیک

متن ترانه میثم ابراهیمی به نام جان جان


آروم جونمی وای وای
تو عشق دلمی جان جان
به دل میشینه اون حرفات
نمیشه هیچکس بیاد جات
جز تو کسی توی قلبم نمیتونه بیاد قطعا
همه کسی که تو عشقم تا آخرش بمون با من
دلبستن به تو عادتمه میگم دوست دارم اونم جلو همه
نگو میرم که میدونی این دیوونه بدجور حساسه رو این کلمه
دلبستن به تو عادتمه میگم دوست دارم اونم جلو همه
نگو میرم که میدونی این دیوونه بدجور حساسه رو این کلمه
یه جوری عاشقم کرده دلم دنیارو ول کرده نمیتونم بدونت باشم آنی تو این شهر هی
دلم دستاتو میخواد صدات آرامشه ای جان من فقط عشقمو میخوام با هیشکی راه نمیام
دلبستن به تو عادتمه میگم دوست دارم اونم جلو همه
نگو میرم که میدونی این دیوونه بدجور حساسه رو این کلمه
دلبستن به تو عادتمه میگم دوست دارم اونم جلو همه
نگو میرم که میدونی این دیوونه بدجور حساسه رو این کلمه


میثم ابراهیمی جان جان

مدیاک ››› میثم ابراهیمی

https://mediac.ir/


[ بازدید : 221 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

متن آهنگ یاسر محمودی پرواز

جمعه 4 بهمن 1398
1:33
موزیک

دانلود آهنگ یاسر محمودی پرواز

هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * پرواز * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , یاسر محمودی باشید.

دانلود آهنگ یاسر محمودی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک

Download new song by Yaser Mahmoudi called Parvaz With online playback , text and the best quality in mediac

دانلود آهنگ یاسر محمودی پرواز

متن اهنگ یاسر محمودی به نام پرواز


من رو زمین تو روی ابرا منتظرم برسی از راه
ما از اهالی زمینیم اشتباهی رفتی سمت ماه
با اولین پرواز برگرد من زیر آسمون نشستم
آغوش من بازه عزیزم من تا ابد منتظرت هستم
با اولین پرواز برگرد منتظرم دلتنگ و بی تاب
تو میرسی از راه ای کاش بلند نشم هرگز از این خواب
بلند نشم هرگز از این خواب
قراره زود برگردی قراره خونه روشن شه
دارم آماده میشم تا بازم دنیا مال من شه
تنم بارونیه مشکی دلم بارونیه امشب
چقدر دیدار نزدیکه دارم میسوزم از این تب
با اولین پرواز برگرد من زیر آسمون نشستم
آغوش من بازه عزیزم من تا ابد منتظرت هستم
با اولین پرواز برگرد منتظرم دلتنگ و بی تاب
تو میرسی از راه ای کاش بلند نشم هرگز از این خواب
بلند نشم هرگز از این خواب

یاسر محمودی پرواز

مدیاک ››› یاسر محمودی


[ بازدید : 222 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
دانلود اهنگ های جدید خوانندگان معروف به همراه متن و تکست آهنگ با دو کیفیت 128 و 320
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به دانلود انواع اهنگ و موزیک و موسیقی و نوا و صدا و فایل صوتی است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار مشاور گروپ لیزر فوتونا بلیط هواپیما تهران بندرعباس اسپیس تجهیزات عقد و عروسی تعمیر کاتالیزور تعمیرات تخصصی آیفون درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]